باز هم ...

  • تاریخ ایجاد: پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1395
  • تعداد بازدید: 8709
باز هم ...


باز هم خیابانِ آمدنت را چراغانی کردیم،
باز هم کوچه­های قدومت را آذین بستیم،  تا میلاد امید بخشت را جشن بگیریم.
باز هم از پنجره­های غبار­آلود روزهامان،  از روزنه­های بسته شده­ی دلهامان،  از پسِ باورهای به شک آلوده شده­مان،  به جاده­ی تیره­ی غیبتت چشم دوختیم،
تا چشم­هامان به رنگ سبز انتظارت روشن شود،  و قلبهامان به امید آمدنت آرام گیرد؛
اما نیامدی.
قرن­هاست که کلام پدرت، امیر مؤمنان، گوش جانمان را به درستیِ آن آزرده است که:
براستی افق­ها تیره گشته،  و راه­های روشن  گم شده است!
اما نمی­دانیم که به کدامین گناهمان، در پرده­ی غیبت­ات، فرو نشانده­اند.
و نمی­دانیم که به کدامین کارِ خیر, اجازه­ی ظهورت، که وعده­ی راستینِ خداوند است،  صادر خواهد شد.
آری نمی دانیم که رازِ پنهانی­ات چه بوده و رمزِ پیدایی­ات چیست؛
اما می­دانیم که می­آیی.
 

دوست عزیز ؛
چنانچه از بسته ی تبلیغی پیش رو رضایت داشته اید ، خوشحال می شویم که ایده های خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
ایده های خود را می توانید از طریق این لینک برای ما ارسال نمایید .

نظر دهید

شما به عنوان مهمان نظر ارسال میکنید.